نمیتوانیم خلاقیت را اندازه بگیریم و نمیتوانیم آن را به آموزش تقلیل دهیم. اما میتوانیم خود را برای خلاقتر شدن آماده کنیم و همچنین از تجربهی دیگران برای یافتن راه خود استفاده کنیم. وقتی کاری را برای مدت طولانی انجام میدهیم، طبیعیست که در دورههایی با رکود در ایدهها و تکرار مواجه میشویم. تقریبا تمام هنرمندان بزرگ نشانههایی از دست و پنجه نرم کردن با این دورانها باقی گذاشتهاند. از سویی، گاهی ایده داریم، همهچیز خوب پیش میرود، اما نیاز به کمی خلاقیت بیشتر داریم، اینکه در نقاط مختلف آهنگ، دست بازتری برای انتخاب بین گزینههای مختلف داشته باشیم. در این مقاله هم به راههای خلاقتر شدن و جلوگیری از رکود میپردازیم و هم با ایدههایی خلاقانه در تنظیم آشنا میشویم.
۵ راه موثر برای خلاقیت بیشتر در استودیو
۱- ساعت کاری هر شخص متفاوت است.
بسیاری افراد در هنگام کار، جدی، متمرکز و دارای نظم خاص خودشان هستند؛ در صورتی که در زمانهای دیگر صرفا همینگونه نیستند و شخصیت کاری ما، بخشی از وجودمان است که میتواند دارای خصوصیات خاص خودش باشد. عدهای شبها فعالترند، عدهای صبح را زمان بهتری مییابند و عدهای هم موقع کار اصلا یادشان نمیماند چه بخشی از روز گذشته و حتی پنجرهها را کور میکنند. زمان کاری خود را پیدا کنید. معمولا چه زمانی از روز انرژی بیشتری برای موسیقی دارید؟ خود من معمولا کارهای میکس و ادیتکردن را صبح انجام میدهم اما برای خلق اثر و همینطور نواختن سازها، شب برایم بهتر کار کرده و سکوت و حسی در خاموشی پیدا میکنم که به درد سبک و روحیاتم میخورد.
همچنین تغییر دادن زمان کاری، میتواند راهی برای شکستن رکود و یکنواختی باشد. اگر همیشه نیمهشب پای موسیقی مینشینید، اینبار ساعتی در صبح را امتحان کنید. نور، صداهای اضافی، میزان گرسنگی یا خوابآلودگی همگی در ایدهپردازی فرد تاثیر دارند، مگر اینکه شما هم اعتقاد داشته باشید تمام ایدهها از جهانی دیگر میآیند.
۲- ددلاین، بهترین دوست شماست!
در مقالهی راهنمای ضبط موسیقی در استودیوی خانگی دربارهی اهمیت استراحت درست، داشتن ددلاین و تمام میانبرهای ضبط و تنظیم راحتتر صحبت کردیم. نکتهی اول این است که زمانی که در استودیو میگذرانید را محدود کنید. مثلا با موبایل زنگهای مختلف برای ترک محل و بازگشت بگذارید. حداکثر هر یک ساعت، از استودیو خارج شوید، هوایی تازه کنید و به ذهنتان اجازه دهید از موضوع پرت شود و به صورت ناخودآگاه موضوع را مرور کند.
همچنین هنگام کار برای لاینها ددلاین بگذارید. چرا که مردابی به نام Undo/Re-RECORD در نرمافزارهای میزبان وجود دارد که باعث میشود دائم ایدههای خوب را در طمع ایدهای بهتر پاک کنید. زمانی آهنگهای افسانهای بدون این گزینهها ضبط میشدند، نوازنده یک یا دو بار مینواخت و از ماشینیشدن آهنگ جلوگیری میکرد. «10 دقیقه وقت دارم که این لاین کیبورد را بنویسم.» این باعث میشود دست به کار شوید و بهترین خود را ارائه دهید.
۳- بخشی از زمان کاری خود را صرف «نواختن بیهدف» کنید.
برنامهریزی برای کار، عادتی عالیست. اما هنر و برنامهریزی، همیشه با هم در صلح نیستند. گیتار، پیانو، میدیتان را بردارید و بیهدف برای دل خودتان بنوازید. از خرابکردن و فالش نواختن نترسید. سعی کنید چیزهایی جدید کشف کنید. کسی که همیشه برای ساختن بهترین اثر ساز میزند، تقریبا همیشه شکست میخورد. یک چیز معمولی بزنید، اما دستتان را روی فرتها و کلاویههایی که معمولا نمیزدید ببرید. اجازه دهید چیز جدید خلق شود، نه برای اینکه بهترین چیز باشد، برای اینکه دریچهای تازه روی سازتان باز شود. مانند ماجراجویی که بر مسیری ناشناخته قدم برمیدارد، بلغزید و اکتشاف کنید.
۴- آهنگ های نیمهکاره را در فضای بیرون گوش دهید.
میدانیم تصاویر چقدر میتوانند در تجربهی ما از موسیقی تاثیر بگذارند. گاهی برای ایجاد الهامات و ایدههای جدید نیاز است ایدهی نیمهکارهی آهنگ را با خود به بیرون از محل کار ببرید. آنرا در خیابان، در ماشین یا مکانهای مورد علاقه خود گوش دهید. هم به نوشتن متن آهنگ کمک میکند و هم به شما اجازه میدهد خارج از محدودهی دانستههای خود روی سازتان، به ادامهی آهنگ فکر کنید. همچنین گاهی ایدههایی که در قسمت Voice Recording تلفن همراهتان ذخیره کردهاید را خارج از استودیو گوش دهید. دقت کنید که عادتکردن به دموی آهنگ اتفاق بدی است. پس این کار را بسیار محدود انجام دهید، چرا که ممکن است با عادت به لاینی نیمهکاره یا نامناسب، دیگر نتوانید آنرا با چیز بهتری جایگزین کنید.
۵- بخشی از کار بر عهدهی ناخودآگاه فرد است.
مغز انسان پیچیدهترین سیستمی است که میشناسیم. تجربهی آگاهانهی ما در برابر پیچیدگی مغز، تکه چوبی است بر روی اقیانوس. شاید به این نکته توجه کرده باشید که ایدههای موسیقیمان، پس از کار تا ساعتها پس ذهنمان مشغول تکرارند. مغزمان به طور خودکار مشغول کار بر روی آن است تا بهترین کد ممکن را بیابد. همچنین خواب مناسب، به مغز اجازهی پردازش اطلاعات نامنظم روز را میدهد. بنابراین کمی صبور باشید؛ به خلاقیت فکر نکنید؛ به نتوانستن فکر نکنید؛ اجازه بدهید اتفاقات بهطور طبیعی بیفتند. با ایجاد ددلاین، ترس مثبتی در مغز ایجاد میکنید. وقتی میدانم وقت کمی دارم، سعی میکنم انرژی خود را بر روی کار اصلی متمرکز کنم. برای کسب دانش بیشتر درباره این موضوع، کتابهایی چون «آگاهی» نوشتهی سوزان بلکمور و «قوانین مغز» نوشتهی جان مدینا، برای شروع مناسب هستند.
۷ راهکار خلاقانه در تنظیم که به دیگران کمک کرده!
۱- ساز ها را محدود کنید.
اگر مشغول ضبط آلبوم هستید، نیاز است چند صدای اصلی به عنوان رنگآمیزی کلی آلبوم داشته باشید. برای هر آهنگ نیز همینطور است. سعی کنید بین سه تا شش المان را مشخص کنید و تمام سعیتان را کنید که از چیز دیگری کمک نگیرید. این به شما کمک میکند در کنار تنظیمی مستحکم، به حدود خود فشار آورید و چیزهایی جدید بر روی همان سازها امتحان کنید. بار دیگر تکرار میکنم؛ امروزه با وجود سازهای مجازی و بانک صداهای بیشمار، موسیقیدان ممکن است هنگام تنظیم، دائما در پی صداهای جدید، ایدههای خوب خود را نادیده بگیرد. مثلا اگر آهنگ راک میسازید، میتوانید در ابتدا بنویسید: درامز، گیتار ریتم، گیتار لید، گیتار بیس، سینت، وکال. سعی کنید ابتدا تمام ایدهها را روی این سازها پیاده کنید، اگر چیزی کم بود، همیشه سازهای دیگری میتوانند وارد شوند.
۲- ماجراجویی روی ابزاری که نمیشناسیم.
گاهی نواختن بر روی ساز همیشگیمان، ایدههایمان را به چرخهای تکراری و خستهکننده محدود میکند. نواختن روی سازی که کمتر نواختهاید، یا خریدن سازی جدید که از نواختن آن سر در نمیآورید میتواند اتفاقی مثبت باشد. اگر همیشه در گامهایی خاص مینوازید، اینبار روی گام و فرتها یا کلاویههایی بروید که بر روی آنها تسلط کامل ندارید. این باعث میشود حتی به صورت اتفاقی چیزی هیجانانگیز خلق کنید.
کار با Presetها نیز همینگونه است. اینکه ندانسته، با دکمهها و تنظیمات ماجراجویی کنیم و گاهی به صداهایی که قبلا اصلا در نظر نمیگرفتیم فرصت دهیم. بر روی تنظیمات پری-ست سعی کنیم آن صدا را به شکلهای جدیدی تغییر دهیم و رنگی به آهنگ اضافه کنیم که برایش برنامهای از پیش تعیینشده نداشتیم.
۳- میتوان ابتدا ساختمان آهنگ را مشخص کرد.
بعضی موسیقیدانها برای گم نشدن در مسیر تنظیم، ابتدا سازهای اصلی را روی نرمافزار میزبان مشخص میکنند، سپس آنطور که در ذهن دارند، برای هر ساز جای خالی ایجاد میکنند تا بدانند در آن نقطه باید آن ساز چیزی بزند. همچنین با کمک رنگبندی سازها، آنها را از هم متمایز کرده و از ابتدا نقشهی راه را در DAW، به شکلی ساده در مقابل چشم قرار میدهند. سپس وقت ضبط کردن یا پر کردن جاهای خالی است. ایدهای که شاید همه با آن راحت نباشند، اما به هر حال، گزینهایست که میتواند ما را از چرخهی همیشگی خارج کند. برای مثال در قسمت نهایی آهنگ، انتظار داریم سولوی کیبورد قرار گیرد. قبل از ضبط آن میتوانیم یک ترک میدی باز کنیم و در محدودهای که تعیین کردهایم، فضای آن را به رنگ خودش باز کنیم. حالا هنگام ضبط دیگر سازها میدانیم در آن نقطه قرار است بعدا یک سولوی کیبورد نواخته شود.
۴- داینامیک!
توجه به داینامیک آهنگ، مخصوصا در موسیقی عامه مانند پاپ، الکترونیک و راک، بسیار مهم است. معمولا به شکلی ناخودآگاه آنرا از آهنگهایی که قبلا شنیدهایم آموختهایم. اما همیشه حواسمان به داینامیک نیست. اینکه این آهنگ قرار است شکلی سینوسی داشته باشد؟ یا اینکه مانند آهنگهای Post-Rock از آهستگی و آرامش کمکم به سمت اوج برود؟ آیا نمیشود بعد از کورس آهنگ، لحظهای سکوت و صدای محیط قرار داد؟ یا شاید بتوان برای لحظات آغازین قطعه، صدایی که اصلا به آن فکر نمیکردیم را به عنوان فضاسازی استفاده کرد.
توجه به داینامیک آنجا کمک اصلی را به خلاقتر شدن تنظیم میکند که به موسیقیدان گزینههای مختلفی در سطوح مختلفی از آهنگ میدهد. ما در لحظات اوج، کارهای زیادی میتوانیم کنیم، همینطور در لحظات آرامش، در لحظاتی که ریتم آهنگ تمرکز قطعه را به خود اختصاص داده و یا در لحظاتی که قرار است سازها طوری نواخته شوند که شنونده حس کند قرار است اتفاق خاصی در ادامه بیفتد.
۵- به فکر سشن (جلسه) بعدی هم باشید!
این یکی پیشنهادی برای کمی درهمریختگی مثبت، مخصوصا برای کسانی که روی پروژههای همزمان کار میکنند، است. هر بار که روی تنظیم آهنگ کار میکنیم، ایدههایی را اضافه میکنیم اما زمانی که خسته شدید و میخواهید سشن (Session) تنظیم را تمام کرده و استراحت کنید، مقداری کار برای شروع شسن بعدی باقی بگذارید. در ضبط ساز یا وکال میتوانید آخرین فایلها را تمیز نکنید، یا در ضبطهای میدی، آخرین تلاشتان را بدون اصلاح باقی بگذارید. دفعه بعدی که کار را شروع میکنید، از اصلاح فایلها شروع میکنید و دوباره به خوبی روی ریل حرکت قرار میگیرید، اما وقتی پس از مدتی به تنظیم نیمهکارهای که کار مشخصی جز خلاقیت بر رویش نمیتوان انجام داد برمیگردیم، با خود میگوییم: «خب، الان باید چکار کنم؟!»
۶- اوتومیشن، پنینگ و ابزار پردازش
اوتومیشن، ابزاری بسیار قدرتمند برای خلاقیتورزی در آهنگ است. کافیست لیست المانهایی که میتوان با اتومیشن تغییر داد تسلط پیدا کنید، بعد از آن هر صدایی میتواند شکلهای مختلفی از خود در طول آهنگ نشان دهد، با این کار کاراکتر صدا حفظ میشود و از طرفی پویایی و رنگآمیزی بیشتر به مخاطب القا میشود.
میتوانید با پنینگ خلاقانه، شکل جدیدی به آثار بدهید. قرار بر این نیست همیشه پنینگ به همان شکلی که توصیه میشود، اجرا شود. اگر صدای خواننده را دابل کرده و در قسمت چپ و راست بازهی استریو قرار دهید چه؟ مثال این کار را در آهنگهایی از Radiohead یا Elliot Smith میتوان یافت. گروه Red Hot Chili Peppers در آهنگ مشهوری به نام Snow، گیتار الکتریک را کاملا به سمتی Pan کرده به طوری که یادم است یکی از باندهای ماشینم خراب شده بود و صدای یکی از معروفترین ریفهای گیتار دنیا، به طور کامل از آهنگ حذف شده بود! (چشمک)
گاهی نیز میتوان پردازش بیش از حد انجام داد. میتوان صدایی معمولی را با کمپرس بیش از حد به صدایی جدید تبدیل کرد. در دوره جامع آموزش آهنگسازی و تنظیم آرتیست-شو سعی کردیم دربارهی تمام این ابزار قدرتمند به تفصیل صحبت کنیم. مثلا میتوان برای تنوع در صدایی خستهکننده، به شکل عجیبی EQ انجام داد، به طوری که ماهیت صدا تغییر کند؛ و امیدوارم شما هم مثل من تبدیل کردن صدای گیتار به پد را با استفاده از ریورب بیش از حد، تجربه کرده باشید!
۷- بعضی چیزها را باید به شانس سپرد.
این لحظات طلایی گاهی در همنوازی رخ میدهد. لحظهای که به طور تصادفی و بدون برنامهریزی، دو نفر چیزی مینوازند که یک هارمونی گیرا و زیبا و تازه ایجاد میشود، آفرینشی که شاید با برنامهریزی و نتنویسی به دست نمیآمد. چرا که هیچکدام از ما به دنبال چنین فواصل موسیقیایی نبودیم. هنگام تنظیم نیز همین شانس را به خود و به آهنگتان بدهید. سازی را بزنید، صدایش را با المانی دیگر بشنوید، اجازه دهید تصادفی که فکرش را نمیکنید رخ دهد و شگفتزده شوید.
زمانهایی لاینی ضبط میشود که هارمونی خاص و منحصر به فردی با لاینی دیگر ایجاد میکند، با خوشحالی سعی میکنیم هر دو لاین را اینبار تمیزتر بنوازیم و دقیقا همان نتها را رعایت کنیم، اما در کمال تعجب آن حس قبل و آن دلنشینی قبل ایجاد نمیشود. این هم از زیباییهای موسیقی است. هنر در مقابل «رام شدن» مقاومت میکند، امید که هنرمند نیز چنین کند.
مرسی که مطالب آرتیست-شو رو دنبال میکنین 😍 همونطور که اولش گفتیم نمیشه گفت خلاقیت اینطوره یا اونطوره، اما میشه خودمونو برای خلاقانه تصمیم گرفتن مجهز کنیم. منتظر پیشنهادا و تجربیات شما در این مورد هستیم. راستی! موزیسینایی که در مقاله معرفی شدن به پویایی و خلاقیت مشهورن، پس یه مورد هم اینجا اضافه کنیم: موزیک الهامبخش گوش بدین که خودش یه راه لذتبخش و قوی برای پیدا کردن راهتونه. ❤
سلام به دوستان
اگر نوازنده هستین یادگیری یه ساز جدید رو پیشنهاد میکنم. شاید بی معنی بنظر برسه اما شنیدن صدا های جدید خیلی به خلاقیت کمک میکنه و ایده های جدیدی بوجود میاره. موفق باشین
با سلام من خیلی لذت بردم از مقاله چون واقعا فکر می کردم مسیری که انتخاب می کنم ، چه در مورد چیدن سازها و چه در انتخاب قبل از شروع به آهنگسازی اشتباهه یا ایراد داره ، این مقاله به من ثابت کرد به جز یک سری از موارد که اون رو از آموزشها در حال بر طرف شدن هست ممنون بابت مقاله جالب
عالی بود، ممنووون❤️🔥
سلام. واقعا من با این موضوع خیلی درگیرم. باید سر فرصت پیشنهادایی که دادین رو تست کنم ولی خودم به شخصه پلاگینها و وی اس تی های جدید رو تست می کنم تا یه صدای جدید دربیارم و بهم کمک کنه
ممنون از شما و دوستان
من ترجیح میدم یه استراحت کوچیکی به خودم بدم و بعد یه مدت دیگه به پروژه سر بزنم. ایده های خلاقانه تری بعدش به ذهنم میرسه.
ممنون از مقاله های مفیدتون 🙏
سلام و خسته نباشید
یه دنیا ممنون از مقاله های خوب و کاربردیتون واقعا همه کاربردی هستن و مشخصه از تجربه های زیاد و با ارزشی برای تهیهشون استفاده شده. 🙌🏼🍻❤️
من یکی از کارهایی که معمولاً برای افزایش خلاقیت و درومدن از اون روتین انجام میدم اینه که میرم موزیک های جدیدی که تا به حال گوش ندادم رو با دقت به صداهای مختلفش و تنظیمش میشنوم. یا گاهی حتی گوش دادن به سبک های متفاوت نسبت به علایقم و شنیدن سبک ها و موسیقی هایی که زیاد نمیشناسم و سمتشون نمیرم، خیلی کمک میکنن به افزایش خلاقیتم و نوآوری در پروژه ها و حتی یادگیری چیز های جدید.
سلام نظر من یدونه قهوه فقط
مرسی که وقت گذاشتید برای بنده . تو همین چند هفته حتما پکیج صفر تا صد رو میگیرم ازتون . خیلی از سایتتون مطالب مفید گرفتم 🌹🌹
سجاد عزیز خواهش میکنم. خوشحالیم که مورد پسندتون بوده 💕 🌹
عالییی خیلی ممنون 🙏🙏🙏🙏🌹🌹
سپاااس از مقاله عالیتون 🙏🙏 ولی من آخرش نفمیدم تو سبک ترپ ، کدوم رو اول باید بزنم . درامز ، ملودی . . . . گیج شدم 😭
سلام سجاد عزیز،
خوشحالیم که از مقاله لذت بردی 🌹
بستگی به این داره که ایدهی موسیقیت از کدوم قسمت شکل گرفته و فرمول و قاعدهی ثابتی نداره. ممکنه ملودی که زمزمه میکنی قدم اول برای ساخت آهنگ باشه.
اما به طور کلی تو سبک ترپ، ملودیها به صورت آرپژ زده میشه. مقاله زیر میتونه بهت تو این زمینه کمک کنه:
https://artist-sho.com/five-tips-for-trap-melodies/
همچنین اگه مشتاق به یادگیری اصولی ساختن بیت ترپ هستی، آموزش زیر رو بهت پیشنهاد میکنم:
https://artist-sho.com/product/making-first-trap-song/
موفق باشی دوست عزیزم.