در قسمت سوم سری مقاله های تئوری موسیقی قرار است پایه و اساس ریتم را برایتان جا بیاندازد. مانند مقاله هارمونی در تئوری موسیقی، در اینجا به مباحث بسیار تخصصی نمیپردازیم؛ بلکه سعی داریم با روشهای آسانتر موضوعات کلی را یاد بگیریم و با خیال راحت در زمان مناسبتر به ارتقا دانش موسیقیمان بپردازیم. خواهشی که داریم این است: لطفاً با عجله و روزنامهوار نخوانید. بعضی از قسمتهای این مقاله ممکن است شما را گیج کند و نیاز به خواندن و درک دوباره یا حتی سهباره دارد. (پیشاپیش خسته نباشین)
1. ملودی در تئوری موسیقی: از نُت تا کلید موسیقی
۲. هارمونی در تئوری موسیقی: گام و آکورد
۳. ریتم و ضرب در تئوری موسیقی
برای راحتی بیشتر تمام این مطالب را در قالب یک کتاب الکترونیک آماده کردیم. روی لینک زیر کلیک کن و کتاب رو رایگان دریافت کن 👇
دانلود پی دی اف تئوری موسیقی
مفهوم ریتم در موسیقی (Rythm)
اگر جستوجویی در منابع داشتهباشید، معمولا ریتم را الگوی حرکتی یا صوتی منظم و قوی تعریف میکنند. در واقع ریتم در موسیقی، ضربان (Pulse) اصلی در آهنگ است که توسط ضرب یا بیت (Beat) موسیقی را به سمت جلو هدایت میکند. اکثر مواقع ریتم یک موزیک یا صوت را به سادگی و بدون آنالیز کردن آن احساس خواهید کرد. در این مورد میتوانیم ریتم را با پیچ (Pitch) نیز مقایسه کنیم؛ زیرا هر دوی آنها بسیار زیاد در زندگی روزمره شنیده میشوند و همیشه کنارمان بودهاند. (مثال بزنیم؟) صدای ضربان قلب، موتور قطار و تیک تاک ساعت و … نمونههایی از ریتم هستند که به درک آن کمک میکنند.
از مزیتهای آسان بودن فهم ریتم، امکان تجزیه و تحلیل چگونگی استفادهی افراد مختلف از ریتم است؛ چراکه در آینده میتوانیم از مواردی در موسیقیمان استفاده کنیم که ارتباط بهتری با نوازندگان دیگر میگیرد. همچنین به سادگی پروژههای خودمان را آنالیز میکنیم و المانهای هیجانانگیزتر ایجاد میکنیم.
ضرب و میزان در موسیقی (Beat & Bar)
خب به موضوع اصلی میپردازیم. در موسیقی ضربهای ثابتی وجود دارند که این ضربها در میزانهایی (Bars) مرتباً تکرار میشوند. این میزانها توسط خطوط میزان (Bar-Lines) که خطوطی قائم و عمود بر خطوط حامل هستند، از یک دیگر جدا میشوند.
ضرب (Beat) عبارت است از واحدهای زمانی، که شنوندگان معمولاً در هنگام شنیدن موسیقی با حرکات موزون و هماهنگ بدن یا با دست زدن و پا کوبیدن با آن همراهی میکنند.
میتوانیم همانند مثال بالا میزانها را ۴ ضربی در نظر بگیریم؛ اما لزوماً نیازی نیست که سازها روی تمامی ضربها نتی را بنوازند. تنها لازم است در حوالی آنها نواخته شوند و توسط ضربها کنترل شوند. (یکم گیج کنندس. شاید بگین پس اونایی که نیازی بهشون نیست چرا وارد قضیه میشن؟ اما با شنیدن چند تا مثال ساده معلوم میشه که برای هماهنگ بودن کل آهنگ بهشون نیاز داریم.)
ارزش زمانی نت ها (Duration / Note Value)
با فرض اینکه میزان ما چهار ضربی میباشد شروع میکنیم. این بدین معناست که چهار ضرب با ارزش زمانی یک چهارم (1/4) داخل این میزان قرار دارند. جای این ضربها میتوانیم چهار نت موسیقی قرار دهیم که به عنوان نت سیاه شناخته میشوند. همچنین این قابلیت را داریم که جای دو نت سیاه، نت دیگری (نت سفید) قرار دهیم که کشش زمانی دو برابر داشته باشد. از نظر ریاضی، این نت نسبت به میزان چهار ضربی ما دارای ارزش (۲/۴) یا به عبارت دیگر (1/2) میباشد. این روند به اینجا ختم نمیشود. نت گرد، کشش زمانی دوبرابر نسبت به نت سفید داراست؛ بنابراین با یک نت گرد میتوان کل ضربهای میزان را اشغال کرد.
نکتهی اول: نتها با کشش زمانی متفاوت نسبت به مواردی که گفتیم نیز وجود دارد. مانند نت چنگ که ارزش زمانی آن نصف نت سیاه است (1/8) و … . استفاده از آنها در تمامی سبکهای موسیقی رواج دارد.
نکته دوم: در فرهنگ و زبان فارسی، نامگذاری نتها بر اساس شکل ظاهری آنها صورت گرفته است (مثلاً نت گرد که دایره شکله)؛ اما در لاتین، اغلب نتها را بر اساس ارزش زمانیشان نامگذاری میکنند. به عنوان مثال همان نت گرد که ارزش تعداد ضربهایش برابر با میزان چهار ضربی است، نت کامل (Whole note) نام دارد و به همین ترتیب نت سفید، نت نصف (Half note).
در شکل زیر تعدادی از این نتها را مشاهده میکنید.
نت های چندگانه
اکنون ممکن است این سوال برایتان پیش بیاید که مضرب دو بودن ارزش زمانی نتها ما را بسیار محدود نمیکند؟ جواب مثبت است اما توجه کنید که لزوماً نیازی به تقسیمبندی نتها به این شکل نداریم. میتوانیم از نسبتهای عجیب غریب استفاده کنیم مانند نت چنگ سهگانه که از تقسیم نت سیاه به سه قسمت تشکیل میشود. (حالا ارزش زمانی این نت رو حدس بزنید)
نتهای نقطهدار
نوبت آن است که درباره نتهایی که یک نقطه کوچک کنارشان وجود دارد صحبت کنیم. بصورت خلاصه و مختصر این معنا را دارد که به اندازه نصف همان نت به کشش زمانیاش افزوده شود. برای فهم بهتر این موضوع اگر نت گرد همراه نقطه کنارش داشته باشیم، به اندازهی نصف ارزش نت گرد که یک نت سفید میشود، کشش نت افزایش پیدا میکند. به یاد داشته باشید که این بدان معنی نیست که نوازنده یک نت گرد و یک نت سفید مینوازد بلکه در موسیقی نت گرد نقطهدار ۱.۵ برابر ارزش زمانی خودش کش پیدا میکند.
خط اتحاد
به عنوان موضوع اخر در این قسمت باید به خط اتحاد (Tie) اشاره کنیم. زمانی پیش میآید که میخواهید نت با ارزش زمانی خاصی را داخل میزان قرار دهید اما نتهای کناری از نظر زمانی فضایی برای قرارگرفتن کامل آن نت در میزان باقی نمیگذارند. راه حل این مشکل آن است که نت را به ارزش زمانی کوچکتر بشکنید و هر چه از ارزش زمانی آن باقی ماند در میزان بعد قرار بدهید. سپس برای اینکه هر کدام از دو نت به صورت جداگانه نواخته نشوند خطی منحنی شکل در بالا یا پایین آن دو رسم کنید. با این کار کشش زمانی نت بعدی به نت اول اضافه میشود و اصطلاحاً متحد میشوند.
سکوت در موسیقی (Silence / Rest)
در موسیقی سکوت نیز به اندازه نواختن سازها مهم است. اگر نتی نواخته نشود همان فضا را در میزانها به عنوان سکوت و استراحت رعایت میکنیم. برای نمایش دادن سکوت و همچنین مشخص کردن کشش زمانی آن به اندازهی کشش زمانی نتها تعدد علامت داریم. به عبارت دیگر حالا که با انواع ارزش زمانی نتها آشنا شدیم باید بدانیم متقابلاً برای هر نت مانند نت سفید، علامتی داریم که به همان مقدار سکوت ایجاد میکند.
میزان نما (Time Signature)
هنگام نوشتن یک آهنگ، از ارزشهای زمانی مختلف و بیشماری استفاده خواهیم کرد. مادامی که از میزان نمای خود تبعیت کنیم، مشکلی پیش نمیآید. اگر به عکسهای پیشین توجه کرده باشید، میزانها با دو عدد که روی هم قرار دارند شروع میشوند. همهی اطلاعات مهم دربارهی ریتم یک موسیقی توسط همین دو عدد مشخص میشود. ۴/۴ که گاهی اوقات با c هم نمایش دادهمیشود، از پرکاربردترین میزان نماها در موسیقی میباشد. عدد پایینی شکل ضرب و عدد بالایی معرف تعداد ضرب است. در میزان نمای ۴/۴، عدد بالا نشان میدهد که در هر میزان چهار ضرب داریم و عدد پایین، اگر به صورت کسر بنویسیم (1/4) نشان دهندهی ارزش زمانی نتی است که چهار مرتبه در میزان بار تکرار میشود. در این مثال آن نت، نت سیاه میباشد.
تاکید ضربها (Emphasis)
این نکته شاید برایتان جالب باشد. درست است که میزانها از تعدادی بیت و ضرب تشکیل میشوند که یکسان میباشند؛ اما برای ایجاد جذابیت بیشتر در موزیکها سعی میشود روی بعضی از ضربها تاکید بیشتری شود و در واقع پر رنگتر نواخته شوند. این موضوع در مترونومها (Metronome) که از جمله وسایل تمرینی برای هنرجویان میباشد، مشهودتر است. هنرجویی که آماتور است و در حال یادگیری ساز میباشد، از مترونوم برای روی ریتم نواختن موسیقی خود استفاده میکند. مترونوم به طور پیشفرض ضرب اول هر میزان را با صدای بیشتری میزند و مرتباً یادآوری میکند تا اصطلاحاً از ضرب جا نمانید.
سوالی که در اینجا میخواهیم به آن پاسخ دهیم این است که: میزان نماهای 3/4 و 6/8 به صورت تئوریک با هم تفاوتی ندارند. پس چرا داخل قطعات موسیقی مختلف فقط یکی از آنها را استفاده نمیکنند؟
جواب بسیار ساده است. در میزان نماهای 3/4 سه ضرب داریم که تاکید میتواند به عنوان مثال روی نت اول باشد و در تمام موسیقی این الگو تکرار میشود اما در میزان نمای 6/8 که ۶ ضرب داخل یک میزان است میتوانیم ضرب اول را بسیار قوی و ضرب چهارم را کمی ضعیفتر از ضرب اول اجرا کنیم؛ که در این صورت تغییراتی در قطعه بوجود خواهدآمد.
نکات بیشتر دربارهی تاکید ضربها را به طور مفصل در مقالهی تنظیم و آهنگسازی بررسی میکنیم.
تمپو در موسیقی چیست؟ (Tempo)
آخرین موضوع و خوشبختانه آسانترن موضوعی که قرار است راجب آن صحبت کنیم تمپو است. تمپو، سرعت ضربات یا پالسها در یک قطعه موسیقی میباشد. (یا به عبارت دیگر تُندی و کندی در هر قطعهی موسیقی).
تمپو به تعداد ضربات در هر بار بستگی ندارد. (به زبان ساده تمپو سرعت کلی قطعه موسیقی میباشد و اعدادی که در سرکلید برگه موسیقی نوشته میشود نشاندهنده ارزش نتها از لحاظ کشش زمانی میباشد.)
همچنین پیچیدگی ریتم بر روی تمپو هیچ تأثیری ندارد. وقتی ریتم شلوغتر میشود انگار که سرعت موسیقی هم در حال افزایش است؛ در حالی که اینچنین نیست.
در مقاله تئوری موسیقی به زبان ساده، جامع و کاملتر توضیحاتی درباره تمپو دادهایم.
در دوره ی آموزش آهنگسازی و تنظیم آرتیست شو خیلی مفصلتر به مباحث ریتمهای مختلف پرداختیم و در یک پروژهی صفر تا صد تمام المانهای مورد نیاز موسیقی را به آن اضافه میکنیم. برای احترام به تصمیم شما قسمتهای ابتدایی دوره رو رایگان قرار دادیم. با کلیک روی لینک زیر قسمتهای رایگان رو ببین 👇
پکیج آموزش آهنگسازی و تنظیم
اگه به طور منظم مقالههای تئوری موسیقی آرتیستشو رو دنبال میکردین، باید خبر خوشحال کنندهای بهتون بدم. در اینجا کار ما با مباحث مقدماتی تئوری موسیقی به پایان میرسه و میشه گفت فونداسیون موسیقی در ذهنتون شکل گرفته. در ادامهی این مباحث وارد قسمتهای پیشرفتهتر تئوری موسیقی میشویم. ازتون دعوت میکنم مقاله “انواع گام موسیقی در ساخت هارمونی” رو مطالعه کنین 🌹
درود و عرض ادب
ممنون از شما به خاطر سایت خوبتون
لطفا در شکل نمایش نام نتهای گرد، سفید، سیاه، چنگ و ...، عالی میشد اگر نام نت های بعد از سفید را نیز به همان انگلیسی آمریکایی ذکر میکردید.
ممنون
سلام دوست عزیز،
ممنون از شما که با نظرتون، کیفت آموزشی مطالب رو بالاتر میبرید.
اصلاح شد 🙏