برای هر کسی دوری از زادگاه خودش سخت است اما در برخی موارد، تلاش برای غلبه بر جبر جغرافیایی بسیار مشکلساز میشود. قبل از اینکه در حوزهی مورد علاقهی خود، وارد بازار کار شوید نیاز است که تحصیلات مناسب و علم و دانش کافی داشتهباشید. همیشه بهترین شرایط تحصیلی در اطراف شما نیست و گاهی نیاز مبرم به مهاجرت تحصیلی به خارج از کشور کاملا حس میشود. اصلا کلمهی «دانشجو» به معنی جُستن و گشتن دنبال دانش است و این جستوجو در مختصاتها نمیگنجد. 🙂
قبل از اقدام به مهاجرت لازم است سبک سنگین کنید و تمام مزایا و معایب آن را در نظر داشتهباشید. همچنین قبل از پذیرش، حتما دربارهی دانشگاه هدف خود تحقیق و حتی بازار کار در کشور مورد نظر را بررسی کنید و بسته به بودجهای که در اختیار دارید به یکی از دانشگاههای ارزان یا گران اپلای کنید. در این پست از آرتیست شو تمامی موضوعات گفتهشده را در قالب مصاحبه با یک دانش آموخته رشته موسیقی (جناب آرش احمدزاده) بررسی میکنیم. پس حتما در ادامه همراه ما باشید.
چرا تحصیل موسیقی آن هم در خارج از کشور؟
رشتهی موسیقی از جمله رشتههای هنری محسوب میشود و زیرشاخههای آن به قدری وسیع است که به سختی میتوان تکتکشان را نام برد. موسیقی شناسی، موسیقی کلاسیک و نوازندگی، آهنگسازی و تنظیم، میکس و مسترینگ تنها بخشی از حوزههای مربوط به موسیقی هستند که میتوانید در آنها تحصیل و فعالیت کنید.
رشتهی موسیقی در قالب موسیقی کلاسیک و تدریس آن، حدودا در سال ۱۲۴۸ در ایران شکل گرفت و کلاسهای درس را مدام تغییر دادند تا به وضعیت کنونی رسیدند. اگر خودتان از قبل تحقیق کرده باشید متوجه میشوید با اینکه موسیقی سنتی و بعضا کلاسیک در ایران به شکل عالی تدریس میشود اما انگار این توجه بیش از حد به موسیقی سنتی، مسئولان دانشگاهها و آموزش را از حوزههای دیگر موسیقی غافل کردهاست. بنابراین اگر دانشجو به فکر توسعهی علم و دانش خود در حوزهی مورد علاقهی خود باشد و سطح تدریس و امکانات در ایران را کم بپندارد، حتما باید به تحصیل در خارج از کشور فکر کند.
گفت و گویی با آرش احمدزاده یونسی (موسیقی شناس)
سلام آرش جان، لطفا قبل از شروع بحث یک مختصر توضیحی دربارهی خود و فعالیتهای اخیرتان بدید.
بنده در حال حاضر دانشجوی کارشناسی ارشد موسیقیشناسی در دانشگاه سوربون پاریس هستم. کارشناسی موسیقیشناسیام را در دانشگاه رمس فرانسه (Reims) تحصیل کردهام. در کنسرواتوار رتل (Rethel) گیتار تدریس میکنم و همچنین وبسایت ایران موزیکولوژی را تاسیس کردهام.
چه مدتیست برای تحصیل موسیقی مهاجرت کردهاید؟ آیا از لحاظ احساسی برای شما سخت نبود؟
من حدود ۴ سال هست که برای تحصیل از ایران خارج شدم و الان در سال پنجم به سر میبرم. 🙂 سختی مهاجرت چه تحصیلی و چه هر مدل دیگر، خیلی زیاد به شخصیت هر فرد بستگی دارد؛ ولی برای کسی مثل من (که خیلی دوست داره در کنار نزدیکانش باشه) واقعا سخت بوده و هست. متاسفانه این موهبت از اواخر ۱۸ سالگی تا الان که ۲۴ سالم هست از من گرفته شده. مخصوصا اینکه آدم گذر زمان را وقتی دور از خانواده هست بیشتر احساس میکند.
بنظر شما تحصیل موسیقی در خارج از کشور چه مزایا و معایبی دارد؟
سیستم آموزشی در غرب خیلی با تجربهی ما متفاوت است. این تفاوت لزوما به معنای بهتر بودنش نیست ولی از خیلی جهات بهتر به رشد دانشجو کمک میکند. ولی کنار اومدن با این تفاوت زیاد برای دانشجوهای خارجی خصوصاً اوایل تحصیل، کار آسونی نیست. از مهمترین مسائلی که از بدو تحصیلم تا الان خیلی برام متمایز هست، دوستی اساتید با دانشجو هاست! داخل ایران اساتید را مثل بت میپرستند و اساتید طوری خودشان را بالا میبینند که دانشجو جرات حرف زدن ندارد! در صورتی که در کشوری که من هستم، فرانسه، اساتید را با اسم کوچک صدا میکنیم و واقعا یادگیری تکتک دانشجوها برایشان دغدغهست. یک مثالی که میتونم بزنم: رئیس دانشکدهی موسیقی سوربون که استاد راهنمای منم هستند، وقتی من به دفترشون میروم، در را برایم باز میکنند و صبر میکنند من بنشینم و بعد خودشان مینشینند! درسته ساده به نظر میرسد ولی احترام متقابلی هست که در ایران بعضا نیست. این موضوع بنظرم مسئله بسیار مهمی است.
همه از خوبیهای دانشگاههای خارج میگویند ولی از بدیهاش کسی حرفی نمیزند! بخاطر این من بیشتر به این موضوع میرسم. سختترین بخش تحصیل در خارج خصوصا اگر بورس خاصی نداشته باشید مسائل مالیست. من که از مقطع کارشناسی آمدم، خب قاعداتا هیچ بورسی نداشتم و پیدا کردن کار و کارکردن در کنار حجم زیاد دروس کار خیلی سختی بود! من شب ساعت ۱ خانه میرسیدم درحالی که صبح ساعت ۸ امتحان پایان ترم داشتم! بدتر اینکه در کارشناسی کار مرتبط هم پیدا نمیکنید و باید به کارهای دانشجویی سطح پایین که در اون فضاها موضوع نژادی هم بیشتر دیده میشود، تن بدهید.
باز به همان مسئلهی شخصی که اول پرسیدید برسم، دوری از خانواده و رفقا، درس، کار، مشکلات زبانی، اداری … در چند سال اول، یک پکیج عجیبی درست میکنند که از پسش بر آمدن کار آسانی نیست. ولی در کل تمامی این سختکوشیها میتواند منجر به پیشرفت و تغییر نگاهتان به دنیا بشود که برای من خیلی جالب هست. با اینکه از آن سالهای اول اصلا به خوشی یاد نمیکنم.
یک هنرجوی علاقهمند، باید چه مهارت و شرایطی را برای اپلای و پذیرش در دانشکدههای موسیقی خارج از کشور داشتهباشد؟ شما خودتان قبل از اپلای چه شرایط و تحصیلاتی داشتید؟
تجربهی شخصی من نشان میدهد که تمام دوستانی که دیدم در ایران هدفمند هستند، پیشرفت میکنند و فعال هستند، میتوانند در اینجا هم فعال و هدفمند باشند. اگر در ایران موفق هستید میتوانید اینجا هم بیایید و موفق باشید. البته هستند دوستانی که بنا به نوع فعالیتشان در ایران نمیتوانند از پایه فعال باشند مثل رپرها؛ ولی برای موزیسینهای کلاسیک مقداری این مشکل کمتر هست. پس جواب من این است که اگر در ایران مهارت خوبی در زمینهای که فعالیت میکنید دارید، حتما میتوانید با یادگرفتن یک زبان خارجه به هر کشوری که میخواهید مهاجرت کنید.
من قبل از اپلای کردن ۴ سال ساز زده بودم (در حد معمولی ساز میزدم) و به همان نسبت تئوری موسیقی و هارمونی و امثال آنها را هم بلد بودم. توانستم نمرهی زبان خوبی بگیرم که خیلی زیاد کمکم کرد. در سطوح پایه برای اپلای کردن مهمترین مسئله نمرهی زبان است (این رو از جلسهای که در سفارت فرانسه در ایران داشتم نقل قول کردم.)
لطفا کمی دربارهی دانشگاههایی که تحصیل کردید برایمان تعریف کنید.
من برای کارشناسی از دانشگاه رمس و پاریس پذیرش گرفتم ولی بخاطر مسائل مالی به رمس رفتم. الان میبینم چه انتخاب خوبی کردم. خیلی خیلی پیشنهاد میکنم اگر میخواهید برای کارشناسی اپلای کنید، شهر کوچیک را الویت قرار دهید که مزیتهای خوبی دارد؛ مثلا محیط آرامتری دارد، زودتر همه مکانها را یاد میگیرید، بزهکاری درون این شهرها و همینطور نژادپرستی کمتر است. مخصوصا دانشگاه دانشجوهای کمتری دارد و در نتیجه اساتید، بیشتر میتوانند برایتان وقت بگذارند و از جهت دیگر، گرفتن پذیرش هم آسانتر است. اما برای مقاطع بالاتر مثل ارشد و دکتری بهتر است دانشگاههای مطرح و رنکدار را انتخاب کنید که بعدا به نسبت کار بهتری پیدا کنید.
برای کارشناسی ارشد هم مطابق طرز تفکری که بالا گفتم سعی کردم دانشگاههای بهتری بروم و برای ۳ تا دانشگاه اپلای کردم: سوربون، استراسبورگ و مونپولیه، که از هر سه پذیرش گرفتم. در حال حاضر دانشگاهی که میروم را خیلی دوست دارم. چراکه با بهترین استاید دنیا در رشتهی خودم کار میکنم. عنوان پایاننامهی ارشدم که روی آن کار می کنم، بررسی مقایسهای آثار فرانچسکو کوربتا هست: کوربتا نوازندهی گیتار باروک بوده که در ایتالیا شروع به کار کرد و بعد هم مدتی در دربار فرانسه با ژان بتیست لولی همکار بوده. (برام خیلی خیلیییی موضوع جالبیه که امیدوارم بعدا بتونم در وبسایت خودمون مفصل راجع بهش توضیح بدم.)
چه کشورها و دانشگاههایی را برای اپلای کردن پیشنهاد میکنید؟ باید چگونه اقدام کرد؟
من سیستم آموزشی آلمان را خیلی دوست دارم و خیلی از دوستانی که میشناسم و بسیار خوب ساز میزنند، به آلمان میروند؛ ولی پذیرش گرفتن در آن کشور کار سختیست. ایتالیا، اتریش، کانادا از کشورهایی هستند که خوب پذیرش میدهند و اگر قرار باشد برای درستان هزینهای بکنید، بهترین انتخاب اتریش است چون موسیقی برایشان نوعی بیزینس شده. البته این را هم بگویم که پذیرش دانشگاههای معتبر اتریش هم خیلی سخته، بیشتر راجع به کنسرواتوارها میگویم که مثلا با ترمی ۲۰۰۰ الی ۳۰۰۰ یورو میتوانید پذیرش بگیرید.
باز هم یادآوری میکنم در مقاطع پایین، زبان برای پذیرش گرفتن خیلی کمک میکند و برای مقاطع بالا باید به سطح خوبی از نوازندگی، تئوری و … رسیده باشید تا بتوانید پذیرش بگیرید. اپلای کردن برای هر کشوری متفاوت میباشد، راه مرسوم آن این است که به وبسایت دانشگاه یا موسسهی مورد نظرتان بروید و مدارکی که لازم دارد را فراهم کنید و در دِدلاینی (آخرین فرصت) که برای هر دانشگاه متفاوت است تا حدودی مدارک را آپلود کنید. پیشنهاد میکنم قبل آن با اساتید هم از طریق ایمیل صحبتی داشته باشید. استاتید دانشگاه اگر شما را درست بشناسند، خیلی بهتر پذیرش میگیرید. مثلا میتوانید نظرشان را در مورد پروژه تحقیقاتی خودتان بپرسید؛ معمولا به شما چند راهکار میدهند که کمک میکند پروندهی دقیق و بهتری داشته باشید.
با در دست داشتن مدرک تحصیلی موسیقی، آیا میشود همان جا مشغول به کار شد؟
با دکتری بله 🙂 پیدا کردن شغل در زمینهی موسیقی کار سختیست؛ (ولی کار نشد نداره!) تمامی دوستانی که میشناسم که در اینجا تحصیل کردهاند، به مرور توانستهاند کار پیدا کنند. ولی مقداری زمان احتیاج دارد طول میکشد. مثلا من بعد ۴ سال، امسال اولین سالی هست که فقط به واسطهی موسیقی کسب درآمد میکنم. باید در دوران تحصیل روابطتان را قوی کنید. تقویت روابط خیلی برای پیدا کردن کار خصوصا در زمینهی موسیقی (که در همه جای دنیا جامعهی کوچیکی داره) کمکتان میکند.
بحثی مانده که دوست داشتهباشید برایمان تعریف کنید؟
فکر میکنم تحصیل در خارج کشور میتواند برای هر کسی، تجربه خیلی خوبی باشد. چه مدت طولانی و چه مدت کم. ولی تحصیلات عالی و یا خارجه داشتن اصلا به پیشرفت کردن و سواد داشتن ربطی ندارد. فکر نکنیم هرکسی از هر کشوری و یا هر دانشگاهی مدرک گرفت آدم باسوادی هست. نمونهی این موضوع در خانواده ما بسیار قابل لمس است: پدر من بنا به شرایط خانوادگیشان تحصیلات دانشگاهی ندارند و ما، اعضای دیگر خانواده، حداقل کارشناسی داریم، با این وجود (با تفاوت بسیار) باسوادترین فرد خانواده، پدر هستند.
از طرف دیگر تحصیلات خارجه داشتن هم به پیشرفت و یادگیری ربطی ندارد. مثالهای زیادی میتوانم بزنم ولی از مهمترینها که این چند وقت بسیار برایم ملموس بوده است، نویسندههای وبسایتمان یعنی ایران موزیکولوژی هستند: آقای شهاب جعفری، آریا طاری، عماد وشاحی، محدرضا فرجی، که از اولین دوستانی هستند که باهم کار میکنیم. امثال این افراد در ایران کم هم نیستند، دوستانی که با وجود اینکه تحصیلات خارجه ندارن ولی بسیار با دانش، با معلومات و با انگیزه به کارشان ادامه میدهند. این افراد واقعا انگیزهی من را برای یادگیری دوچندان میکنند، که فعالیت داشته باشم تا در کنارشان یاد بگیرم.
امیدواریم جواب سوالاتی که در ذهنتون بوده رو گرفته باشین. البته ما به زودی زود مقالهی جامعی درباره تحصیل در انواع رشتههای موسیقی و نحوه انتخاب از بین دانشگاهها تدارک میبینیم که حتما خیلی کاربردی و مفید خواهد بود. اگر موضوعی هست که دوست دارین بدونین و داخل این مصاحبه به اون نپرداختیم، حتما همین پایین، داخل نظرات، برامون بنویسینش. 🌹
با سلام و احترام... بسیـــــــــــار ممنون از وبسایت خوبتون...